«نگاهی بر فضیلت های حضرت سکینه (س)»
89/4/18 1:40 ع
سکینه در واقعه کربلا
سکینه در واقعه کربلا همراه مادر خود حضور داشت. غلام رباب، عقبة بن سمعان از کسانى است که از مدینه تا کربلا با امام بود و کشته نشد(10) او گزارش هاى مهمى از نهضت امام، نقل کرده است. سکینه نیز جزو گزارش گران این واقعه مهم تاریخى است. اینک به برخى از این گزارش ها و حوادثى که مربوط به سکینه است، اشاره مى کنیم.
1. مقرم ـ که کتابى درباره سکینه نوشته ـ گزارشى در مقتل الحسین آورده که مربوط به زمان شهادت ابوالفضل است. وى مى نویسد: پس از این که امام به استغاثه عباس پاسخ داد، با حالت حزن و اندوه به خیمه ها برگشت و صدا زد: آیا کسى هست که ما را یارى کند؟ ...، گویا زنان حرم متوجه شدند که حادثه تلخى رخ داده است. سکینه نزد پدر رفت و از عمویش پرسید و امام خبر از شهادت وى داد. زینب که این خبر را شنید، صدایش به گریه بلند شد و صدا زد: اى برادر، اى عباس ...، زنان گریه کردند و امام هم با آنان اشک ریخت.(11)
2. از گزارش هاى او امام حسین(ع) در آخرین وداعش که با اهل بیت، به در خیمه گاه مى آید و از زینب جامه کهنه مى طلبد که آن را زیر لباس هاى خود بپوشد تا سپاه ابن زیاد پس از شهادت، آن را از بدن وى بیرون نیاورند. امام(ع) فرمود: من به شهادت مى رسم و لباس هایم را به غارت مى برند. سپس با زنان حرم وداع مى کرد که متوجه شد سکینه جداى از زنان در گوشه اى نشسته و گریه مى کند.(12) حضرت او را به آغوش گرفت و در اشعارى فرمود:
«سیطول بعدى یا سکینة فاعلمىمنک البکاء اذ الحمام دمانى
لاتحرقى قلبى بدمعک حسرة مادام منى الروح فى جُثمانى
و اذا قتلت فانت اولى بالذىتأتینه یا خیرة النسوانى(13)
اى سکینه بدان که پس از من گریه تو طولانى خواهد شد وقتى که مرگ بر من وارد شود. قلب مرا با گریه حسرت آمیز خود مسوزان تا زمانى که روح در کالبد من است. و زمانى که به شهادت رسیدم پس تو سزاوارترى که گریه نمایى اى برگزیده زنان.»
علامه مجلسى در بحارالانوار از برخى کتاب ها نقل مى کند که امام حسین(ع) براى وداع آمد و صدا زد: «یا سکینه یا فاطمه یا زینب یا ام کلثوم علیکنّ منى السلام؛ اى سکینه، اى فاطمه، اى زینب و اى ام کلثوم درود آخرین بر شما باد!» سکینه صدا زد: «یا ابة استسلمت للموت؛ اى پدر آیا آماده مرگ شده اى؟» پاسخ داد چگونه تسلیم نشود کسى که یار و یاور ندارد. سکینه گفت: اى پدر پس ما را به حرم جدمان بازگردان! فرمود: اگر صیاد مرغ قطا را مى گذاشت، در آشیانه خود استراحت مى کرد. صداى زن ها به گریه بلند شد. امام حسین(ع) آنها را ساکت کرد و به دشمن حمله نمود.(14)
شاعر فارسى زبان گوید:
آمد به خیمه گاه و وداع حرم نمودبر کودکان نمود به حسرت همى نگاه
این را نشاند در بر و بر رخ فشاند اشکآن را گذاشت بر دل و از دل کشید آه
در اهلبیت شور قیامت بپا نمودوز خیمه گاه گشت روان سوى حربگاه(15)
3. گزارش دیگر مربوط به وداع با اجساد مطهر شهداست که مورخان نوشته اند: سکینه آن قدر در کنار بدن پدر، گریه کرد که او را خواب برد.
سکینه نگران حرکت کرد در حالى که گوشه هاى چشم وى از اشک آسیب دیده بود و به گونه خود مى زد.
در این هنگام هاتفى چنین مى خواند:
«بکت الارض و السماء علیهبدموع غزیرة و دماء
یبکیان المقتول فى کربلبین غوغاء امة ادعیاء
منع الماء و هو عنه قریبعین ابکى الممنوع شرب الماء(16)؛
زمین و آسمان بر او گریه کردند با اشک هاى فراوان و خون
آن دو بر شهید کربلا مى گریند در میان عموم امتى که ادعاى تقرب دارد
از آب بازداشته شد در حالى که به آن نزدیک بود. چشم گریه کن بر کسى که از خردن آب ممنوع شد.»
با اینکه فاطمه دختر امام حسین(ع) و دیگر زنان حضور فعالى در صحنه کربلا داشته اند گزارش هاى سکینه مفصل تر به نظر مى رسد. شاید علت آن، حضور اجتماعى و شهرت او بوده که مخبران، نقل هاى وى را شنیده و براى دیگران نقل مى کردند.