سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پس از یکسال و سه ماه که این وبلاگ شروع به فعالیت کرده است دوست دارم کمی درباره ی شهرم برایتان بگویم . بروجرد از شهر های تاریخی و قدیمی است . در زمان حمله ی مسلمانان به ایران یزدگرد سوم پادشاه زمان به این شهر گریخته و مردم به دور او گرد می آیند و این شهر به( بر او گرد) شهرت یافته و طی تغییراتی به بروجرد مبدل میگردد. مسجد جامع این شهر در زمان آئین زرتشت آتشکده بوده و پس از ورود اسلام به ایران به مسجد تبدیل می شود . مسجد امام این شهر از لحاظ ساخت شبیه مسجد امام اصفهان است و معمار هر دو یک نفر بوده است. از افتخارات این شهر میتوان از حضرت آیت الله بروجردی (ره)   آیت الله صاحب الزمانی    دکتر جعفر شهیدی   علامه بحر العلوم    شاعر مهرداد اوستا   و صامت نام برد. همچنین آیت الله نجفی بروجردی که در نجف اشرف به شهادت رسیدند از افتخارات این شهرند. شهدای این شهر هم سردار رشید اسلام محمد بروجردی فرمانده سپاه غرب   و بسیاری شهدای هشت سال دفاع مقدس و انقلاب هستند . همچنین آیت الله خزعلی که در قید حیات هستند و پسر برومندشان شهید حسین خزعلی از افتخارات دیگر این شهر هستند. از دیگر افتخارات این است که شهید شریف قنوتی مدتی در این شهر اقامت داشته و منزل ایشان هنوز هم وجود دارد. ودر پایان به شهید حسن الماسی که سال گذشته در درگیری با اشرار به شهادت رسیده اند اشاره می کنیم. والسلام



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط :نازنین زهرا::نظرات دیگران ( نظر)


    «تسلیت»
    89/3/26 12:51 ع


    فرارسیدن  سالروز شهادت حضرت امام هادی (ع) را به محضر شریف حضرت ولیعصر (ارواحنا فداه ) و مقام معظم رهبری و ملت بزرگ و شریف ایران تسلیت عرض مینمایم.



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط :نازنین زهرا::نظرات دیگران ( نظر)


    «سلام»
    89/3/23 10:58 ع


    سلام . پس از یک ماه دوری از شما عزیزان برگشتم . قبل از هر چیز باید ولادت با سعادت خورشید علم حضرت امام محمد باقر را به همه ی مردم جهان تبریک بگویم. همچنین سالگرد پیروزی بزرگ 22 خرداد  را گرامی میداریم . در این مدتی که نبودم اتفاق های جالبی افتاد. اعدام عبدالحمید ریگی   حضور پر شور مردم در سالگرد رحلت حضرت امام  و البته سخنان نا تمام سید حسن خمینی که این واکنش و شعار های مردم سرشار از پیام و معنی بود که به طور علنی اعتراض خود را از بسیاری مسائل اعلام کردند. چیزی که مهم بود سخنان رهبر معظم انقلاب بود . امیدوارم که این صحبت های شیوا رهنمود زندگی همه ی ما باشد . انشا الله

  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط :نازنین زهرا::نظرات دیگران ( نظر)


    «مدیر وبلاگ»
    89/2/22 2:17 ع


    به دلیل شروع امتحانات خرداد ماه این وبلاگ تا تاریخ 23/3/89 به فعالیت ادامه نخواهد داد. پیشاپیش سوم خرداد سالروز آزادسازی خرمشهر گرامی باد . به یاد محمد جهان آرا و دوستانش.



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط :نازنین زهرا::نظرات دیگران ( نظر)


    «فاطمیه»
    89/2/22 2:13 ع


    شهادت ام ابیها حضرت زهرا(س) بر دوستداران آن حضرت تسلیت باد.

  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط :نازنین زهرا::نظرات دیگران ( نظر)


    «مدیر وبلاگ»
    89/2/12 11:47 ع


    به دلیل ترویج فرهنگ اسلامی هرگونه کپی از روی مطالب وبلاگ حتی بدون ذکر منبع بدون ایراد شرعی می باشد و عموم می توانند از مطالب این وبلاگ استفاده کنند.

  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط :نازنین زهرا::نظرات دیگران ( نظر)



    در مقتل شیخ حسن آل عصفور نقل شده است که : زجر ابن قیس در یکى از منازل شام دید، شتر سکینه(س) عقب افتاده و آن مظلومه گریه مى کند و مى گوید: یا ابتاه این انت و نحن سبایا این انت و نحن على الاقتاب و العاریات
    یعنى : پدر جان ! کجایى که ما را اسیر کردند و بر شتران بى روپوش سوار کردند.
    زجر ابن قیس پیش رفت و گفت : اى سکینه ! چرا گریه مى کنى ؟ گریه آن مظلومه شدّت گرفت . آن ظالم بى رحم عوض آنکه آن بچه را دلدارى دهد، پیش رفت و نیزه اى به پهلوى سکینه زد و آن مظلومه را از شتر به روى زمین انداخت و شتر را برداشت و رفت ، و کانت زینب (علیهاالسلام ) بنت على من کثرة البکاء نائمة زینب (علیهاالسلام ) از بس گریه کرده بود میان محمل خوابش برده بود در خواب برادرش حسین (ع ) را دید، که حضرت فرمود: اى خواهر خوب یتیم دارى مى کنى !!
    زینب (علیهاالسلام ) بى اختیار از خواب بیدار شد و صدا زد: یا سکینه یا بنت اخى این انت . اى سکینه ! اى دختر برادر! کجایى ؟ جواب نشنید، زینب (علیهاالسلام ) پیاده شد و برگشت از دنبال قافله ، یک مرتبه یک سیاهى به نظرش رسید، پیش رفت و دید خانمى است که سر سکینه را به دامن گرفته . فقالت : یا زینب اهکذا تحرس الایتام اهکذا تسمع وصیة اخیک الحسین فرمود: اى زینب ! این طورى یتیمان برادرت حسین (ع ) را پرستارى مى کنى ؟ این قسم به وصیت برادرت عمل مى کنى ؟
    زینب (علیهاالسلام ) مى فرماید: صداى او به گوشم آشنا آمد نگاه کردم دیدم مادرم فاطمه زهرا (سلام اللّه علیها) است . گفتم : مادر! شما که همراه ما نبودى چرا لباس سیاه پوشیده اى ؟
    فرمود: زینب جان ! من در همه منازل با شما بودم .

    دُخت رسول و این همه خونین جگر چرا؟

    فلک نجات و غرقه به موج خطر چرا؟

    در مدّتى قلیل بسى درد وداغ دید

    یک مادر جوان و خمیده کمر چرا؟

    مسجد کنار خانه و زهرا به درد و رنج

    مى رفت بر زیارت قبر پدر چرا؟

    با داعى صحابى خیر البَشَر بگو

    چندین جفا به دختر خیر البشر چرا؟



  • کلمات کلیدی : سکینه (س)-فاطمه زهرا (س)
  • نوشته شده توسط :نازنین زهرا::نظرات دیگران ( نظر)


    <      1   2   3   4   5   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ :